جدول جو
جدول جو

معنی غزل خواندن - جستجوی لغت در جدول جو

غزل خواندن
(دَ پَرُ تَ)
غزل گفتن. غزل پرداختن:
با سر همچو شیر نیز مخوان
غزل زلفک سیاه چو قیر.
ناصرخسرو
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غزل خوان
تصویر غزل خوان
کسی که غزل بخواند، غزل خواننده، غزل سرا، کنایه از مطرب، آوازه خوان، برای مثال من غزل گوی توام تا تو غزل خوان منی / ای غزل گوی غزل خوان غزل خواه ببال (فرخی - ۲۱۳)، در حال غزل خواندن، برای مثال نذر کردم گر از این غم به در آیم روزی / تا در میکده شادان و غزل خوان بروم (حافظ - ۷۱۸)
فرهنگ فارسی عمید
(دَ وَ دَ)
نادرست خواندن:
بی غلط راندن اجتهادی نیست
بر غلط خواندن اعتمادی نیست
ترسم این پرده چون براندازند
با غلطخواندگان غلط بازند.
نظامی.
چسان خورشید خوانم روی او را
که مصحف را غلط خواندن گناه است.
کمال خجندی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ تَ)
غافل شمردن. تغفیل
لغت نامه دهخدا
(سِکْ کَ / کِ یِ رِ کَ بُ دَ)
لغاز خواندن. عیب کردن از روی عناد و حسد و پرادعائی. در تداول عوام، عیب گفتن چیزی یا کسی را
لغت نامه دهخدا
(سَ شِ کَ تَ)
به اصطلاح قماربازان ولایت همه نقد خود را در یک بار برداو نهادن چه وقتی که همه نقد خود را یک بار بر داومی نهند آن وقت لفظ گل به ضم کاف فارسی بر زبان میرانند، چنانچه قماربازان هند در چنین حالتی لفظ جهل به ضم جیم عربی مخلوطالتلفظ بها میگویند. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از غافل خواندن
تصویر غافل خواندن
فرناس خواندن فرناس دانستن غافل شمردن کسی را تغفیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لغز خواندن
تصویر لغز خواندن
لغاز خواندن
فرهنگ لغت هوشیار
در اصطلاح قمار بازان همه نقد خود را یکباره برد او نهادن درین موقع کلمه گل را بر زبان رانند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غزل خوان
تصویر غزل خوان
چامه خوان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گل خواندن
تصویر گل خواندن
((~. خا دَ))
در اصطلاح قماربازان همه نقد خود را یکباره بر داو نهادن، در این موقع کلمه «گل» را بر زبان رانند
فرهنگ فارسی معین